صفحه شعر داستان و جستار فارسی

به صفحه ادبی شعر داستان و جستار فارسی خوش آمدی. من بهدین اروند هستم: نویسنده، شاعر، مدرس و پژوهشگر ادبیات خلاقه. در آستانه سی و یک سالگی انگشتانم را مار می‌بینم و یاران را بعید. نوشتن قلم در خون و خاطره خیساندن است و کلمه فحشی است رویارو. اما آنچه پشتوانه این صفحه ادبی بوده، امید به آینده است. و مگر آدم قربانی همین امید نیست؟
… بیش باد!
اینک آرشیوی از اشعار ناگهان، داستان های فارسی و جستارهای محبوب من. ایضاً مجموعه‌ای از محتوای مدیا ( استوری شعر / پست ادبی / فایل شعر خوانی / داستان صوتی و…) نیز تحت عنوان آرشیو اینستاگرام در دسترس است.

با من بخوانید

فروشگاه ادبی

خرید کتاب داستان بهدین اروند بهترین مجموعه داستان فارسی

مجموعه داستان

مجموعه داستانی‌ست از همه‌ی هذیانات نوجوانی، افاضات نوجوانی و بهتِ پس از شکست. آن‌که قصه‌ای دارد از ماجرایی زنده به در جسته. نشان به همین کتاب! با بسیاری‌شان خود را عمیق‌تر شناخته‌ام، اما ادبیات هنر جان کندن نه، که جان به در بردن است. پس سیاهه‌ای از من بدانیدش. فرمت الکترونیک مجموعه «این‌ها را چطور می‌نویسند؟» در دسترس شماست.

سفارش خرید کتاب شعر بهدین اروند تسبیحات

مجموعه شعر

تسبیحات، مجموعه اشعاری ثبت شده در فاصله سال‌های 1394 تا 1400؛ به مدت تمام جوانی. آن نبوده‌ام که بزم را تلخ می‌کند. پس نامش تسبیحات است تا تاییدی باشد بر این‌که پشیمان نیستم. و البته تمام دلم را شاهد می‌گیرم که کلامی از آن نسروده‌ام، مگر آن‌که کلام آخر خود دانسته‌امش.برای تهیه فرمت الکترونیک مجموعه شعر تسبیحات | بهدین اروند کلیک کنید.

خرید کتاب رمان از صفحه شعر و داستان بهدین اروند

رمان

و اما هومناک. آنانکه مرا می‌شناسند می‌دانند که سخت می‌میرم و هومناک شاهد جان کندنی چندباره از من است. اثری‌ست توشه‌ی غربت این دنیا و آن دنیا. که زمانه خالی از کلمات رنگین و خون‌آلود مباد! که ادامه‌ای باشیم بر رقص واژگان ایرانی در میان سایه‌های هزار و یک‌شب. که دلیل بیاوریم بر آن‌که ما نیز در زمره‌‌ی آخرینان به شمار بودیم و واژه را ارزانی نکردیم.

بهترین جستار ادبی نمونه جستارنویسی

جستار

سایت شعر غزل مثنوی چهارپاره نیمایی شعرنوشته

شعر

داستان سایت معرفی بهترین داستانهای معاصر

داستان

صفحه شعر | از من قبول کن

از من قبول کن!  وطنی را که رفتنی‌ست
… پیراهنی به دست برادر که ناتنی‌ست
وقتی که سرمه -سرمه‌ی تر- چشم‌روشنی‌ست
وقتی هوای سینه‌ی اهواز مازنی‌ست!
وقتی نفس کشیدنمان عین خودزنی‌ست
وقتی حریف بایدمان هرولیکنی‌ست
وقتی ردای واژه تناتوش هر عنی‌ست
این شعر را به دست تو دادم: شکستنی‌ست!

… تقدیم می‌کنم: به سرابم خوش آمدی
پلکی بزن! به پیله‌ی خوابم خوش آمدی

آن‌جا که دست می‌کشم از دور؛ می‌رسد
… می‌بوسمت و موسم انگور می‌رسد

می‌بوسمت تمام جهان مست می‌شود
آغوش وعده‌گاه دو هم‌دست می‌شود

اشعار بهدین ایرانی بهترین شعر فارسی معاصر از من قبول کن وطنی را که رفتنی است
صفحه شعر و داستان برتر ایرانی بهدین اروند هجدهمین کاشی پاییز

شعر | هجدهمین کاشی پاییز

هجدهمین کاشی پاییز بود
آذر سردی که دو تا جیب داشت
کوچه پر از وسوسه‌ی بوسه‌و
گونه‌ی سرمازده‌ات سیب داشت

کوچه غروب‌است و تبت سرخ‌تر
وسوسه از شرم لبت سرخ‌تر

دست به تاریکی شب می‌بری
روسری‌ات را به عقب می‌بری

راس هجوم تو زمان ایستاد
راس هجوم تو زمان ایست‌داد

خون انار است به دیوارها
فصل بهار و غزلزارها

شاعر دیوانه ثمر می‌دهد
روسری‌ات مژده‌ی شر می‌دهد

سایت شعر | مارنامک

می‌خزم در ادامه‌ات اما
عقده‌های بلند، بی‌ریشه‌ند
مارها هم شبیه آدم‌ها
دست و پایی مدام در خویشند

مارها هم اگر سری دارند
پشت سر، فکر سروری دارند
حتما اوضاع بهتری دارند
مارهایی که مست در شیشه‌ند

غرق الکل به خواب خواهم رید
به  دهان  شراب  خواهم رید
من شبم! آفتاب خواهم رید
بر کسانی که  روشن‌اندیشند

تا بدانند سور و ساتی نیست
در بساطی که‌اش بساطی نیست[1]
هر که تنبان نداشت، فاطی نیست
هرزه‌ها با کلیشه در گیشه‌اند

شعر روز | سوخته

خرم‌آبادم که عمری سوز اذر داشتم
گردتاگرد مزارم هیمه می‌انباشتم
مطلعم را می‌نویسم:
-ابتدا سر داشتم؛
درد می‌کردی تو را از سینه‌ام برداشتم

صبح بیدارم نکن! دنیا که گیر باخت نیست
دیگر آن دنیا که با دیوانه‌ات می‌ساخت نیست

نشت کرده خاوری خون تا تمام پیکرم
شاهدی از بیخ لال از ریشه کور از پی کرم

وارث خمپاره‌های گیج و باروتی عقیم
توی دستم پوکه بود و بذر شاتوتی عقیم

پوکه‌ها را پشت هر نامه فرستادم رفیق
نیستی میدان سرخ خرم‌آبادم رفیق…!

صفحه شعر| دارَت الاَیام

از رد خون میانه‌ی ابیات خسته‌ام
شعر از دهانِ شاعرِ دندان شکسته‌ام

می‌خواهمت ولی چگونه میان جنازه‌ها
… با آستین خالی آدم قراضه‌ها

یک دست که برای تو شاعر نمی‌شود
شاعر جوان که مرد معاصر نمی‌شود

[این‌جا برای با هزارم دلم گرفت
ول کرد و رفت پشت پری‌خانه لم گرفت]

-«گفتم بهار جنگ تموم می‌شه یارمو
وردارمو برم؛ همه دار و ندارمو

کولم بگیرم و وطنی دست و پا کنم
پیدا نشد به پیرهنش اکتفا کنم

یادم نبود پیرهنش درد می‌کنه
هرکس مهاجره وطنش درد می‌کنه»

صفحه ادبی | شعر مارنامه

در یک کتیبه آمده:« جد بزرگ مار
گیسوی مادری‌ست که حوای آزگار
از بستر گناه خود آورده یادگار»
– عهد عتیق | سفر نخست | آیه 4

بیهوده در عزای شماها گریستم
من یک فرشته‌ی سقوط کرده نیستم
دست مرا بگیر و کمک بایستم
تا نوحه سر گرفته بگویم که کیستم

من تخم مارم و پدر و مادرم که مرد
دستی مرا به لانه‌ی گنجشک‌ها سپرد

خرداد بود سینه‌ی گرمی که مادرم
گسترده بود بر من و خواهر برادرم

من یک بهار آتش مادر چشیدم و
دندان نیش روی جگر می‌ژکیدم و
زخمی به بار بودم و آخر رسیدم‌ و
از ابتدای کودکی‌ام ورپریدم و


محبوب‌ترین‌های ادبی ماه


شعر، داستان، رویداد

برترین رسانه های غزل سایت شعر نو بهترین سایت های شعر و داستان
برترین رسانه های ادبی بهترین سایت های داستان و شعر
برترین فراخوان های داستان جشنواره ادبی

از اون‌جایی که «در مذهب ما باده حلال است ولیکن/ بی روی تو ای سرو گل‌اندام حرام است» و از این‌حرفا. ایضاً تک‌خوری نکرده و باد که مباد! کوشیده‌م آرشیوی از شعر، داستان و رویدادهای محبوبم رو به اشتراک بذارم. می‌تونی بهم اثر هم معرفی کنی تا حظّش مکرر شه و در همین صفحه شعر و داستان منتشر. اگر هم نه که خودت تکخوری..!

صفحه شعر برگزیده ماه

برای دسترسی به آرشیو شعر کلاسیک/ نو برگزیده ماه کلیک کنید.


صفحه داستان برگزیده ماه

برای دسترسی به آرشیو داستان کوتاه برگزیده ماه کلیک کنید.


صفحه رویداد برگزیده ماه

برای دسترسی به آرشیو رویداد برگزیده ماه کلیک کنید.

محتوای اخیر صفحه شعر و داستان

  • برگزیده داستان کوتاه ایرانی بهترین آثار داستانی به زبان فارسی بهدین اروند متن کیو

    برگزیده داستان کوتاه | کیو

    اما این‌ها قصه‌ی کیو نیست؛ کیو همه‌کاره‌ی قصه‌ی خودش بود: کیو قد کشید، تخس بود و سِرتق شد، هم‌پای خودم زمستان را در ییلاق سرآورد و زنده‌ ماند، شهردیده شد، کاپشن چرم پوشید و اولین موتور یاماهای منطقه را انداخت زیر پایش و عینهو پدرِ پدرسوخته‌اش هرکس خوشایندش نیامد یک مشت خواباند روی سینه‌اش.