واکه

واکه

صفحه‌ی ادبی داستان یادداشت و جستار | بهدین اروند
واکه

واکه

صفحه‌ی ادبی داستان یادداشت و جستار | بهدین اروند

جریان شناسی روایت فارسی : از کانون تا ترور

جریان‌شناسی روایت معاصر فارسی: پاره‌ی پنجم

«از کانون تا ترور»:۲۹-۱۳۲۰

بهدین اروند

جریان‌شناسی ادبیات دهه‌ی ۲۰ بدون توجه به زمینه‌های سیاسی و گفتمان فکری آن، مایه‌ی خنکی‌ست؛ اگر این بازه‌ی زمانی را معادل سال‌های ۱۹۴۱ الی ۱۹۵۰ میلادی بدانیم، با جهانی سراسر درگیر جنگ طرفیم: نیمی به جنگ با دشمن بر سر عقیده و نیمی دیگر به چشم‌غره با دوستان بر سر غنائم.

جستار پنجم از جریان‌شناسی روایت معاصر فارسی، ناگزیر به ایراد مقدمه‌ای تاریخی و سپس طرح زمینه‌‌های نظری حاکم بر سال‌های ۱۳۲۰ تا حوالی ۱۳۲۹ است: سال‌های اوج سرنوشت‌سازترین جنگ تاریخ که به تعبیر شاهرخ مسکوب برخلاف جنگ جهانی اول، جنگ ایدئولوژی‌هاست؛ جنگ فاشیسم (به نمایندگی آلمان) با دموکراسی (به نمایندگی بریتانیا و امریکا) و سوسیالیسم (به نمایندگی روسیه) که پس از جنگ سرد، تقابل دو جبهه‌ی دموکراسی و کمونیسم جای آن را گرفت. شاید پس از ایراد مقدماتِ فوق، این جستار جریان‌شناسانه به نوعی دانش‌نامه‌ی سیاسی یا سالشمار ادبی شبیه شود، اما در مسیر عبور از روایت‌خانه‌ی ادبیات دهه‌ی ۲۰،  شرح بستر تاریخی، گفتمان‌های سیاسی و زمینه‌های فلسفیِ حاکم بی‌نهایت ضروری است.

با وجود شعله‌کشیدن زبانه‌های جنگ جهانی دوم در اروپا، رضاشاه با تکیه بر ارتش ۱۲۷ هزارنفری خود اعلام بی‌طرفی می‌نماید بلکه در این گوشه‌ی عافیت، نه خسارتی ببیند نه خاکی بدهد. این کناره‌گیری هم به مذاق بریتانیا هم به کام آلمان شیرین است: چه بریتانیا نایِ اعزام نیروی نظامی به این ینگه‌ی دنیا را ندارد و آلمان هم نهایتاً نظر به روسیه (و بالتبع ترکیه) دارد تا ایران. اما در تیرماه ۱۳۲۰، با حمله‌ی آلمان به روسیه، به ناگاه چشم‌ها به سمت آسیا می‌چرخد.

شهریور ۱۳۲۰ ایران بدون مقاومت به اشغال متفقین درآمده، رضاشاه سقوط کرده، فرزندش به سلطنت می‌رسد تا مثلث بریتانیا، امریکا و روسیه میخِ امن خود را در خاورمیانه به زمین بکوبد؛ فتح ایران و نفوذ در ساختارهای سیاسی-اجتماعی آن چنان استراتژیک است که متفقین به ایران لقب پل پیروزی می‌بخشند. اما آسیا در این دوران هنوز جسورتر از تاریخ و چموش‌تر از آن‌ است که افسار به پیش‌بینی‌ بسپارد:

در آذرماه ۱۳۲۰ با حمله‌ی ژاپن به پایگاه دریایی امریکا در پرل‌ هاربر معادلات خاور دور به هم ریخته، اقیانوس آرام از اختیار امریکا خارج شده، و نیروهای بریتانیایی از شرق آسیا رانده می‌شوند تا ژاپن هم در ابتدای کار به‌مانند متحد خود، آلمان، یک فاتح بزرگ در شرق دور بنماید.

با افزایش فشار هیتلر بر جبهه‌ی روسیه، در سال ۱۳۲۲ کنفرانس تهران با حضور چرچیل، روزولت و استالین برگزار می‌شود که از زمره‌ی نتایج آن می‌توان به توافق بر سر کمک تسلیحاتی به لنینگراد از طریق ایران و البته توجه به نفت شمالِ ایران اشاره کرد.

در تیرماه ۱۳۲۴، استالین که بنا به علاقه‌ و شمِّ شخصی، بوی نفت خطه‌ی خزر را دنبال کرده و باکو را «بزرگ‌ترین شهر نفتی دنیا» می‌داند، سران جمهوری آذربایجان را تشویق به تاسیس فرقه‌ای سیاسی به نام «فرقه‌ی دموکرات آذربایجان» در آذربایجان و کردستان می‌کند تا زمینه‌های جدایی این خطه‌ی نفت‌خیز از ایران و پیوستن به شوروی را فراهم آورد . آذری‌ها به دلیل سیاست‌های مغرضانه‌ی حکومت مرکزی و کردها به جهت نارضایتی از سرکوب عشایر از این ایده حمایت می‌کنند و جعفر پیشه‌وری پرچم این تفرقه را علم می‌دارد. از سوی دیگر در مردادماه همان سال، افسران عضو حزب توده در خراسان، که اقدامات احزاب چپ را کافی و انقلابی نمی‌دانستند اقدام به کودتا می‌کنند که البته با شکست روبرو می‌شود.

هم‌زمان با شکست هیتلر و پایان جنگ جهانی دوم در شهریور ۱۳۲۴، شوروی به عنوان فاتح جنگ، در مقابل خروج از ایران بی‌میلی نشان داده و به اشاعه‌ی آراء خود در منطقه‌ی قفقاز می‌پردازد. دولت نیم‌بند پهلوی با حمایت تلویحیِ امریکا و البته وعده‌ی نفتِ شمال (امتیازی که البته هرگز اعطا نمی‌شود) شوروی را از شمال ایران بیرون رانده و حکومت خودمختار آذربایجان سقوط می‌کند.

محمدرضا شاه در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم به تغیر رویه از یک نماینده‌ی قانونِ به حاکمی مقتدر گرایش نشان می‌دهد که با واکنش‌هایی از طرف مخالفین روبرو است. ترور نافرجام محمدرضاشاه در بهمن ۱۳۲۷، فضا را برای شاه مهیا کرد تا رقیبان خود را از صحنه به در کند: حزب توده منحل، کاشانی و سران فدائیان اسلام تبعید و مجلس شورای ملی منفصل می‌شود تا شاه با تشکیل سیستم پارلمانی، سنای مورد نظر خود را بچیند.

… سال‌های بعد به کشمکش میان جبهه‌ی ملی به سرکردگی مصدق، حزب توده و دربار می‌گذرد؛ جمعیتِ فدائیان اسلام هم این وسط وظیفه‌ی ترور نخست‌وزیر مخالف را بر عهده دارد. نتیجه‌ی این ترکیب، ملی شدن صنعت نفت در آخرین روزهای سال ۱۳۲۹ است و …

  ادامه مطلب ...

جریان‌شناسی روایت فارسی: ادبیات در سال‌های قحطی

جریان‌شناسی روایت مدرن در ادبیات فارسی

2رجال روزنامه‌ای: ادبیات در سال‌های قحطی»
بهدین اروند

 

جستار نخست به تکمیل این پیش فرض پرداخت که: «تفکر مدرنِ روایی در ادبیات فارسی، به معنی تفکری که تحت تاثیر آراء دوره‌ی مدرنیسم “انسان” را مرکز معرفت و تجربه‌های وی را، مبنای فهم قرار می‌دهد، برخاسته از مشروطه است و رسماً با ورود زنان به محساباتِ مدنی در جریان مشروطه، مورخ ۱۲۹۰ خورشیدی  (1911 میلادی)، آغاز می‌شود.»

پس از این مقدمه، هر جستار می‌کوشد معرف جریان یک دهه از ادبیات معاصر باشد. در اولین گام، بازه‌ی زمانی ۱۲۹۰ تا ۱۳۰۰ خورشیدی را (مقارن با دهه‌ی دوم قرن بیستم میلادی) رصد می‌شود.

قرن نوزدهم، قرن بریتانیای صنعتی، آمریکای درگیر با منازعات داخلی، روسیه‌ی قلدرِ تزاری و فرانسه‌ی فرهنگی‌ست. پس از پیروزی انقلاب کبیر در ابتدایِ قرن نوزدهم و امپراطوریِ کوتاه‌مدت ناپلئون و کشمکش‌های سیاسی جمهوری اول و جمهوری دوم؛ حالا دیگر زمانِ شکوفایی جمهوریِ سومِ فرانسه رسیده و قرنِ بیستم چشم به دهانِ پاریس دارد. در این زمان فرانسه، آینه‌ی تمام‌نمایِ اروپای قرن و پاریس، عروسِ فرهنگی مدرنیسم‌ست:

در اوایل قرنِ نوزدهم شاتوبریان به همراه پوشکین روس، رمانتیسم را بنیان می‌گذارد؛ بعدتر استاندال در پاسخ به این جریان، واقع‌گرایی را مقابل رمانتیسیسم علم می‌کند.  بالزاک و فلوبر و بعدها موپاسان چنان بر این واقع‌گرایی اصرار ورزیدند که این جزئی‌نگری، به ناتورالیسم و: «بیانِ اغراق‌آمیز و بی‌موردِ جزئیاتِ واقعی!» منجر می‌شود؛ به ظهور امیل زولا، نابغه‌ی مکتب ناتورالیسم.

اما صنعت چاپ و ترجمه در ایرانِ قرن نوزدهم، بیشتر از فرانسه، معطوف به دو نهادِ قدرت بریتانیا و روسیه است. نزدیک به نیم‌قرن پس از مرگ ویکتور هوگو، نابغه‌ی رمانتسیم فرانسوی، «بینوایان» وی در ایران ترجمه می‌شود و شاید بی‌راه نباشد که بگوییم ایرانیان در این قرن، فرهنگ جهانی را از طریق مستعمراتِ همسایه (هند و عثمانی) به ارث می‌برَند؛ بدین شکل که واردکننده‌ی “اندیشه” از هند در قالب رسالات و نشریات و ملهمِ “اندیشمند” از عثمانی در قالب الگوی روزنامه‌نگارانِ منتقدند. در اثبات این سخن یادآور می‌شوم که پس از تلاش‌های میرزا صالح شیرازی (که خود دانش‌آموخته‌ی بریتانیاست) و چاپ اولین روزنامه‌ی داخلی تا زمان مشروطه، تعداد نشریاتِ داخلی به انگشتان یک دست نمی‌رسد. در حالی‌که در هندوستان این آمار به حدود ۱۹ نشریه‌ی فارسی‌زبان می‌رسد. مهم‌ترین نماینده‌ی این نشریات، نشریه‌ی «حبل‌المتین» است که از زمان مرگ ناصرالدین‌شاه تا پهلویِ اول، در کلکته چاپ می‌شد.

در مورد تاثیرات مکتب عثمانی/تزاری نیز بر فرهنگِ نشریاتِ عمومی ایران، می‌توان دو شخصیت تاثیرگذار را شاهد آورد: نخست میرزافتحعلی آخوندزاده که هم بنیان‌گذار تئاتر معاصر محسوب می‌شود و هم نویسنده‌ی اولین رمان ایرانی (البته به زبان ترکی) و پلی‌ست میان هنر نمایش‌نامه‌نویسانِ فرانسوی هم‌چون مولیر و فرهنگ ایرانی. دوم روزنامه‌نگار منتقدی هم‌چون  جلیل محمدقلی‌زاده،  بانی روزنامه‌ی «ملانصرالدین» (منتشر شده در تفلیس/تبریز/باکو) که از مهم‌ترین سوغات‌های همسایه‌ی ترک‌زبان ما به شمار می‌رود. طنازی‌های ساده و روشن محمدقلی‌زاده که تحت‌تاثیر گوگول و چخوف قلم می‌زند، الهام‌بخش دهخدا در شاهکار نثر خود، یعنی مقالات «چرند و پرند» است.

در ایران دهه‌ی ۱۲۹۰ خورشیدی (۱۹۱۱. م) هنوز کشمکش‌های حکومتِ قاجار، پا برجا و احمدشاهِ ۱۴ ساله، آخرین دهه‌ی پادشاهی قاجار را بر ویرانه‌ای چندپاره به نام ایران می‌گذراند؛ اغلب روشنفکرین این دوره را هنوز بورسیه‌های دارالفنون به اروپا تشکیل می‌دهند که تا چند دهه بعدتر نیز در فرهنگِ ایرانی تاثیرگذارند‌. این نسل به‌تعبیر شفیعی‌کدکنی “نسلی سربلند” است که منتظر اتفاقات نیستند، بلکه رقم‌زننده‌ی آن‌اند. هرچند ادبیات روایی هنوز در دوره‌ی رمانس به سر می‌برد و «امیرارسلان نامدار» یکه‌تاز حماسه‌های عامه/رمانس فارسی است اما فرنگ‌برگشتگانِ تحتِ تاثیر منشآتِ قائم‌مقامِ فراهانی از یک‌سو، و تحولاتِ سیاسی از سویی دیگر، نثری پالوده، پرگزاره و روشن را پایه‌ریزی می‌کنند که در مقالات «چرند و پرندِ» دهخدا (۱۹۰۷ میلادی) به اوجِ غنای خود رسیده است. شعرِ مشروطه با تلاش میرزاده‌ی عشقی و تقی رفعت به سنت‌های محتاط ادبی تاخته و در مرحله‌ی انکار (نه پیشنهاد) به سر می‌برد. قرن، قرنِ سیطره‌ی اندیشه‌های نیچه و مارکس است که دست بر قضا یکی به واسطه‌ی علاقه‌ی شخصی و دیگری بر حسب موقعیت جغرافیایی به ایرانیان نزدیک‌ است. پنجاه سال از انتشار مانیفست کمونیسم توسط مارکس و ده سال از مرگ نیچه می‌گذرد و روحیه‌ی “سوسیالیسم” و “وطن‌پرستی” در میان روشنفکرین موج می‌زند؛ روحیه‌ای که در جریانات جنگ جهانی اول، به‌شدت سرکوب می‌شود؛ اما در قرنِ نو، جوانه می‌زند.

  ادامه مطلب ...